سوژينسوژين، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

دختر نازم سوژین

23 ماهگیت

دختركم 23 ماهت هم تموم شد... 23 عددي كه نمي دونم چرا خيلي دوستش دارم.... ديگه خيلي كوچولو مونده تا تولد 2 سالگيت ... اين روزا مشغول تدارك لباس و وسايل تولدت هستم.....  يه روزي ميشه مي بينم كه 23 ساله ات شده و دغدغه هاي مادرانه ديگه اي برات دارم... مي دونم كه خيلي دور نيست .... در هر صورت دختركم خيلي عاشقتم... ديشب 5 صبح بيدار شدي و اول آب خواستي بعد گفتي مي مي بخورم و بعدش گفتي مامان بابا لالا ، گفتم آره صدا نكن بيدار ميشه، گفتي بابا ببل ( بابا رو بغل كنم) گفتم باشه. بعد گفتي بوس آره (بوسش كنم) كه بعد از تاييد من بوسش كردي، قربون اون مهربونيت برم و اينكه اينقدر ملاحظه ميكني و با اجازه و آروم نصفه شبا بوس و ناز ميكني.... البته تو روشنا...
16 ارديبهشت 1391

ماماجوش‘ باباجوش

سلام عزیز دلم.... قربون اون حرف زدنت بشم که هیچی نشده مخفف حرف می زنی ماماجوش یعنی مامان جونش یعنب مامان جون سوژین.. حالا اینکه خوبه خیلی وقتا مایی یعنی مامانی صدام می کنی که اینون دوست ندارم و سریع بهت تذکر می دم و همون مامان جوش صدا می کنی تعطيلات طولاني مدت عيد باعث شد كه حسابي به بابايي وابسته بشي و ديگه تو خونه به من نمي چسبي و با باباجون كلي بازي مي كني و همش هم صداش می کنی بابا جوش یا باباش .. قربونت اون شیرین زبونیت بشم یه آشپزخونه بزرگ داشتی که تو انباری بود و برای عید آوردیمش و كلي مورد  استقبال قرار گرفت و روزاي اول زیاد بلد نبودی باهاش بازی کنی و بیشتر تو قسمت سينك مدام دستات رو صابون مي زدي و مي شستي و یا در...
2 ارديبهشت 1391

روزای آخر 22 ماهگی

مامانی روزا داره به سرعت می گذره و ٢٢ ماهگیت هم داره تموم میشه و کم مونده به تولدت دو سالگی و من و بابا به فکر تدارک یه تولد حسابی برات هستیم.... دختركم اين روزا باز اين دلمشغولي بزرگ مامان در مورد تو پررنگ شده... دو ماهي هست كه هيچي بزرگ نشدي و همون فسقلي خودمي... آخه موندم چيكار كنم... دكتر چند ماه پيش گفت كه شكم كوچولوي تو رو با غذا پر نكنم و دارم در حقت با غذا دادن ظلم مي كنم و بايد بيشتر بهت شير خشك بدم... من هم رعايت كردم و بستمت به شير خشك... خدائيش هم 2 ماهي خوب وزن گرفتي وليييييييي بعدش بازم ايست وزني .... حالا دوستام بهم ميگن غذا بيشتر بهش بده و شیر رو كم كن حالا از اين ماه ميخوام اين رژيم رو شروع كنم ببينم چي ميشه ... آخه ماماني...
2 ارديبهشت 1391
1